بررسي رابطه ي دين داري و ميزان شادماني در بين دانشجويان به تفكيك جنسيت و وضعيت تاهل (2)


 

نويسنده: محمد قمري*




 

روش اجراي تحقيق
 

ابتدا منابع نظري متغيرها مطالعه شد. سپس فهرست دانشگاه هاي آزاد موجود در منطقه دو تهيه، ده دانشگاه به روش نمونه گيري تصادفي انتخاب شد. در ادامه با توجه به تعداد دانشجويان هر واحد دانشگاهي، تعداد نمونه براي آنها مشخص شد و با مراجعه به واحدهاي دانشگاهي، در چند نوبت پرسش نامه ها در اختيار دانشجويان قرار گرفت. پس از توضيح، درباره ي هدف از اجراي پرسش نامه و شيوه ي پاسخ دهي، از آنها خواسته شد صادقانه به پرسش نامه ها پاسخ دهند. سپس پرسش نامه ها جمع آوري شد و پرسش نامه هايي كه به دقت پاسخ داده نشده بودند يا اشكال داشتند، حذف شدند. در نهايت 756 پرسش نامه باقي ماند كه تحليل شد.

روش آماري تجزيه و تحليل داده ها
 

در پژوهش حاضر، از روش هاي آمار توصيفي از جمله فراواني، ميانگين و انحراف معيار براي توصيف وضعيت آزمودني ها در متغيرهاي مورد مطالعه، و از ضريب همبستگي پيرسون و آزمون t مستقل براي آزمون فرضيه هاي تحقيق استفاده شده است.

يافته هاي تحقيق
 

جدول 1 بيانگر شاخص هاي توصيفي از جمله فراواني، ميانگين و انحراف استاندارد نمونه ي مورد مطالعه در متغيرهاي دين داري و شادماني است.
** همبستگي در سطح 0/01 معنادار است (دو دامنه)
فرضيه ي اول تحقيق: بين دين داري و ميزان شادماني رابطه وجود دارد.
توجه به جدول 2 نشان مي دهد كه بين دين داري و شادماني (0/198) همبستگي وجود دارد و اين همبستگي در سطح 0/01 معنادار است. بنابراين، فرضيه ي اول تحقيق تاييد مي شود. به عبارت ديگر، با 99 درصد اطمينان مي توان نتيجه گرفت كه بين دين داري و شادماني رابطه ي مثبت و مسقيم وجود دارد.
** همبستگي در سطح 0/01 معنادار است.
* همبستگي در سطح 0/05 معنادار است.
فرضيه ي دوم تحقيق: رابطه ي دين داري و ميزان شادماني در دانشجويان مذكر و مؤنث متفاوت است.
توجه به جدول 3 نشان مي دهد كه بين دين داري و شادماني در پسران (0/285) همبستگي وجود دارد و اين همبستگي در سطح 0/01 معنادار است. همچنين بين دين داري و شادماني در دختراني (0/135) همبستگي وجود دارد و اين همبستگي در سطح 0/05 معنادار است. مقايسه ي ضرايب همبستگي مزبور با استفاده از فيشر نشان مي دهد كه تفاوت ضريب هاي همبستگي در سطح 0/05 معنادار است. بنابراين، فرضيه ي دوم تحقيق تاييد مي شود و با 95 درصد اطمينان مي توان نتيجه گرفت كه رابطه ي دين داري و ميزان شادماني در دانشجويان مذكر و مؤنث متفاوت، و اين رابطه در پسران قوي تر است.
فرضيه ي سوم تحقيق: رابطه ي دين داري و ميزان شادماني در دانشجويان مجرد و متاهل متفاوت است.
توجه به جدول 3 نشان مي دهد كه همبستگي بين دينداري و شادماني در دانشجويان مجرد 0/180 و در دانشجويان متاهل 0/273 است و اين همبستگي در سطح 0/01 معنادار است. مقايسه ي ضريب هاي همبستگي مزبور با استفاده از فيشر نشان مي دهد كه تفاوت ضريب هاي همبستگي معنادار نيست. بنابراين، فرضيه ي سوم تحقيق رد مي شود و مي توان نتيجه گرفت رابطه ي دين داري و ميزان شادماني در دانشجويان مجرد و متاهل متفاوت نيست.
فرضيه چهارم تحقيق: ميزان دين داري دانشجويان مذكر و مؤنث متفاوت است.
جدول شماره 4: شاخص هاي توصيفي و نتايج آزمون t براي مقايسه ميانگين متغيرهاي مورد مطالعه با تفكيك جنسيت
جدول 4 بيانگر شاخص هاي توصيفي و نتايج آزمون t براي مقايسه متغيرهاي مورد مطالعه با تفكيك جنسيت است. توجه به اين جدول نشان مي دهد كه در متغير دين داري، تفاوت ميانگين هاي دو گروه (4/205) در سطح 0/001 معنادار است. بنابراين، فرضيه ي چهارم تحقيق تاييد مي شود و با 99 درصد اطمينان مي توان نتيجه گرفت كه ميزان دين داري دانشجويان مذكر و مؤنث متفاوت است. از آنجا كه ميانگين نمره هاي دين داري افراد مؤنث بيشتر است، مي توان گفت ميزان دين داري افراد مؤنث از افراد مذكر بيشتر است.

متغیرها

تعداد

حداکثر نمره

میانگین

حداقل نمره

انحراف استاندارد

دین داری
شادمانی

756
756

110
84

1
9

24/53
04/45

501/17
305/14


جدول شماره 1: شاخص های توصیفی آزمودنی ها در متغیرهای مورد مطالعه

متغیرها

شادمانی

دین داری
سطح معناداری

198/0**
000/0


جدول شماره 2: ضریب همبستگی متغیرهای دین داری و شادمانی در کل آزمودنی ها ** همبستگی در سطح 01/0 معنادار است (دو دامنه)

متغیرها

شادمانی

مذکر

دین داری

**0/285

مونث

دین داری

*0/135

متاهل

دین داری

**0/273

مجرد

دین داری

**0/180


جدول 3: ضریب همبستگی متغیرهای دین داری و شادمانی با تفکیک جنسیت و وضعیت تأهل ** همبستگی در سطح 1% معنادار است.
*همبستگی در سطح 5% معنادار است.

متغیرها

شاخص ها

تعداد

میانگین

خطای استاندارد

درجه آزادی

نسبت t

تفاوت میانگین ها

سطح معناداری

دین داری

مؤنث

324

55/65

0/931

754

3/291

4/205

0/001

مذکر

432

51/44

0/858

دین داری

مؤنث

324

45/18

0/815

754

0/226

0/238

0/821

مذکر

432

44/94

0/676


 

متغیرها

شاخص ها

تعداد

میانگین

خطای استاندارد میانگین

درجه آزادی

نسبت t

تفاوت میانگین ها

سطح معناداری

دین داری

مونث

628

52/19

0/718

754

3/699

6/226

0/000

مذکر

128

58/41

1/218

دین داری

مونث

628

44/65

0/570

754

1/677

2/324

0/094

مذکر

128

46/98

1/263


جدول 5- شاخص های توصیفی و نتایج آزمون t برای مقایسه میانگین متغیرهای مورد مطالعه به تفکیک افراد متأهل و مجرد فرضيه ي پنجم تحقيق: ميزان شادماني دانشجويان مذكر و مؤنث متفاوت است.
همچنين توجه به جدول 4 نشان مي دهد كه تفاوت ميانگين هاي دو گروه (0/238) در متغير شادماني معنادار نيست. بنابراين، فرضيه ي پنجم تحقيق رد مي شود. در نتيجه، بين ميزان شادماني افراد مؤنث و مذكر، تفاوت معناداري وجود ندارد.
فرضيه ي ششم تحقيق: ميزان دين داري دانشجويان متاهل و مجرد متفاوت است.
جدول 5 بيانگر شاخص هاي توصيفي و نتايج آزمون t براي مقايسه ميانگين متغيرهاي مورد مطالعه با تفكيك وضعيت تاهل است. توجه به اين جدول نشان مي دهد كه تفاوت ميانگين هاي دو گروه (6/226) در متغير دين داري در سطح 0/01 معنادار است. بنابراين، فرضيه ي ششم تحقيق تاييد مي شود و مي توان نتيجه گرفت بين ميزان دينداري دو گروه، تفاوت معناداري وجود دارد و چون ميانگين نمره هاي افراد متاهل بيشتر است پس دين داري افراد متاهل بيشتر از افراد مجرد است.
فرضيه ي هفتم تحقيق: ميزان شادماني دانشجويان متاهل و مجرد متفاوت است.
درباره ي متغير شادماني نيز توجه به جدول 5 نشان مي دهد كه تفاوت ميانگين دو گروه (2/234) معنادار نيست. بنابراين، فرضيه ي هفتم تحقيق رد مي شود. در نتيجه، بين ميزان شادماني افراد مجرد و متاهل تفاوت معناداري وجود ندارد.

نتيجه گيري
 

هدف تحقيق حاضر تعيين رابطه ي دين داري و ميزان شادماني در بين دانشجويان بود. براي انجام اين تحقيق، تعدادي از دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي به روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب، و آزمون هاي دين داري و شادماني درباره ي آنها اجرا شد. پس از جمع آوري داده ها، فرضيه هاي تحقيق با استفاده از روش هاي آماري مناسب مورد آزمون قرار گرفت. نتيجه ي آزمون فرضيه ي اول تحقيق نشان داد كه بين دين داري و شادماني رابطه ي مثبت و مستقيم وجود دارد. نتيجه ي تحقيق حاضر، با نتيجه ي تحقيق هالمان، هونك و دمور (1987) كه نشان داد فعاليت هاي مذهبي از جمله حضور در كليسا بر شادماني افراد مي افزايد، همخوان است. همچنين نتيجه ي اين تحقيق با نتايج تحقيقات زيادي كه نشان داده اند افرادي كه زياد در فعاليت هاي ديني شركت مي كنند يا افرادي كه گزارش مي دهند دين جنبه ي اصلي زندگي شان است و گرايش دارند كه سلامت ذهني نسبتاً بالا (1) نشانه هاي افسردگي نسبتاً كمتر (2) و زندگي نسبتاً طولاني تري (3) از همتايان كمتر مذهبي شان داشته باشند، همخوان است. كيم و ديگران (2004) نشان دادند كه دين داري با هيجانات مثبت مثل خوش خلقي، مهرباني، اعتماد به نفس، توجه و آرامش رابطه ي مثبت دارد. همچنين نتيجه ي تحقيق حاضر با نتايج تحقيقات جعفري و همكاران (1386) كه بين دين داري و سلامت روان رابطه ي مثبت يافتند، همخوان است.
آزمون فرضيه ي دوم تحقيق نشان داد كه رابطه ي دين داري و شادماني در دانشجويان مذكر قوي تر است. اين يافته بدين معناست كه شادماني افراد مذكر نسبت به افراد مونث به ميزان زيادي به دين داري آنها وابسته است و با ارتقاي باورها و اعمال مذهبي آنان شادماني بيشتري را مي توان انتظار داشت. آزمون فرضيه ي سوم تحقيق نشان داد رابطه ي دينداري و شادماني در بين دانشجويان مجرد و متاهل متفاوت نيست؛ به اين معنا كه شادماني افراد مجرد و متاهل به يك اندازه به دين داري آنها وابسته است. آزمون فرضيه چهارم تحقيق نشان داد ميزان دين داري افراد مؤنث از افراد مذكر بيشتر است. نتيجه ي اين فرضيه با نتيجه ي تحقيق استراك (2002) همخوان است كه مردان و زنان 49 ملت را از لحاظ تفاوت هاي جنسيتي در دين داري بررسي كرد و گزارش كرد كه در هر مورد درصد بيشتري از زنان نسبت به مردان مذهبي ترند. مطالعه ي والتر و داوي (1998) نيز نشان داد زنان در هر شاخص دين داري از مردان قوي ترند. از جمله فرضيه هاي آنها براي توجيه اين تفاوت هاي جنسي در دين داري، تفاوت در نوع جامعه پذيري و ويژگي هاي شخصيتي مربوط به جنس بود. ميلر و استراك (2002) نيز بر اساس شواهد ميان فرهنگي گسترده پيشنهاد كرده اند مكانيسم هاي جسماني، به ويژه دارا بودن تستوسترون، زيربناي رفتارهاي مخاطره آميز بيشتر و دين داري كمتر از جانب مردان است.
آزمون فرضيه ي پنجم تحقيق نيز نشان داد تفاوت معناداري بين ميزان شادماني افراد مذكر و مؤنث وجود ندارد. اين نتيجه با نظر آيزنك (4) همخوان است كه معتقد است زن و مرد از نظر شادماني و رضايت كلي با يكديگر متفاوت نيستند و مهم ترين تفاوت احساسي بين زن و مرد اين است كه زنان تغييرپذيري بيشتري دارند؛ يعني هم عاطفه مثبت و هم عاطفه منفي بيشتري دارند. دينر و همكاران (1999) معتقدند ميزان شادماني زنان و مردان برابر است؛ اما هنگامي كه افسردگي را در نظر مي گيريم، موضوع تا حدي پيچيده مي شود. به اين صورت كه با وجود شادي يكسان زنان و مردان، افسردگي در زنان بيشتر از مردان است. توضيح اين امر توسط دينر و همكاران اين است كه زنان در مقايسه با مردان هم عاطفه ي منفي بيشتر و هم عاطفه ي مثبت بيشتري را تجربه مي كنند و برآيند اين دو عاطفه، شادي زنان و مردان را يكسان مي سازد.
آزمون فرضيه ي ششم تحقيق نيز نشان داد كه افراد متاهل در مقايسه با افراد مجرد دين داري بيشتري دارند. شايد يكي از تبيين هاي اين نتيجه، بالارفتن سن و پي بردن عميق تر به نقش دين و آموزه هاي ديني زندگي باشد. آزمون فرضيه ي هفتم تحقيق نيز نشان داد كه بين ميزان شادماني افراد متاهل و افراد مجرد تفاوت معناداري وجود ندارد. اين نتيجه با نتيجه ي مطالعه ميرز (2000) كه دريافت افراد متاهل از ميزان شادماني بيشتري برخوردارند، همخوان نيست. اين ناهمخواني را مي توان به نمونه ي مورد مطالعه نسبت داد؛ زيرا دانشجويان متاهل افزون بر رسيدگي به امور مربوط به ازدواج و خانه داري، بايد به امور تحصيلي و درسي نيز برسند و دور از انتظار نيست كه شادماني آنها با افراد مجرد متفاوت نبوده و حتي كمتر باشد.
مذهب، نظام هاي معنا و ساختارهاي اجتماعي فراهم مي كند و رفتار را تنظيم مي كند. مذهب با نسبت دادن ارزش به رفتارهاي خاص به مردم كمك مي كند تا اهدافي را براي درگير شدن در رفتارهاي خاص (مانند كم كردن وزن) و اجتناب از رفتارهاي ديگر (مانند مصرف الكل) ايجاد كنند كه مي تواند سلامت جسماني و رواني را ارتقا دهد. در حقيقت، به نظر مي رسد دين داري، درگير شدن در رفتارهاي ارتقا دهنده ي سلامتي مانند ورزش و غيره را افزايش مي دهد.
دين داري همچنين به طور معناداري با سلامت رواني مرتبط است. تحقيقات (5) نشان داده اند دين داري با ميزان پايين نشانه هاي افسردگي مرتبط است. افزون بر اين، برخي شاخص هاي مذهبي بودن مانند مقابله مذهبي مثبت، انگيزه ي مذهبي دروني، و مفاهيم مثبت از خداوند حتي ارتباط منفي قوي تري با نشانه هاي افسردگي دارد؛ در حالي كه شاخص هاي مقابله ي مذهبي و انگيزش مذهبي بيروني به طور مثبتي با نشانه هاي افسردگي مرتبط است.
درگيري مذهبي، تعداد رفتارها و نگرش هايي را كه تاثير مثبتي بر سلامتي دارند، ارتقا مي دهد. افراد مذهبي در مقايسه با افراد غيرمذهبي از نظر اجتماعي فعال تر هستند و سطوح بالاي حمايت اجتماعي را دارند. مذهبي بودن همچنين با سطوح بالاي خوش بيني و اميد همراه است كه هر دو ويژگي اشخاص داراي سلامتي و رضايت از زندگي است. بنابراين، ارتباط بين مذهبي بودن و سلامتي به نظر مي رسد هم توسط منابع رواني اجتماعي ميان فردي محور مانند حمايت اجتماعي، و منابع رواني اجتماعي درون فردي محور مانند اميد و خوش بيني تعديل مي شود. مطالعات (براي مثال كوينيگ و همكاران، 2001) نشان داده اند آنهايي كه در دين داري بالا هستند، سطوح بالاتري از حمايت اجتماعي درك شده دارند. افزون بر اين، سودمندي هاي اجتماعي، مذهبي بودن با حس خوش بيني همراه است. رابطه ي مثبت و معنادار دين داري با ميزان شادماني در تحقيق حاضر نيز تاييدي است بر ادبيات موجود كه مي تواند كاربردهاي مفيدي در زمينه تامين بهداشت رواني، ارتقاي شادماني و بهبود روحيه ي دانشجويان داشته باشد.
يافته هاي اين مطالعه، نقش دينداري را، به ويژه براي كساني كه اعتقادات ديني دارند در شادماني برجسته مي كند. از اين رو، فراهم كنندگان بهداشت روان دانشجويان بايد اين عامل را در نظر بگيرند و در مداخله هاي خود از اين عامل استفاده كنند. چون طرح مطالعه ي حاضر از نوع همبستگي است، نه آزمايشي. بنابراين، ادعاي روابط علي در ميان متغيرهاي مورد مطالعه ممكن نيست. چه مي توان نتيجه گرفت كه بين دين داري و ميزان شادماني رابطه وجود دارد، اما نمي توان ادعا كرد دين داري علت شادماني است. اين محدوديت ها ارزش يافته هاي فعلي را نمي كاهد، اما نتايجي كه مي توان درباره ي متغيرهاي مورد مطالعه گرفت را محدود مي كند.

پي نوشت ها :
 

* استاديار دانشگاه آزاد اسلامي واحد ابهر.
1. Mccullough, Michael E et al , Religiousness and the trajectory of self - rating health across adulthood, personality and social psychology Bulletin, Vol, 31, N 3, p. 1-14.
2. smith, T. B, Mccullough, M. E, & poll, J, Religiousness and depression: Evidence for a main affect and the moderation influence of stressful life events, psychological Bulletin, V. 129, p. 614-636.
3. McCullough, M. E, et al, Religious involvement and mortality: Ameta- analytic review, Health psychology,v 19, p. 211-222.
4. شبنم كنعاني، همان.
5. smith, T. B, Mccullough, M. E, & poll, J, Religiousness and depression: Evidence for a main affect and the moderation influence of stressful life events, psychological Bulletin, V. 129, p. 614-636.
 


آرگايل، م، روان شناسي شادي، ترجمه ف، بهرامي، م. گوهري اناركي، ح.ط. نشاط دوست و ح. پالاهنگ، اصفهان، انتشارات جهاد دانشگاهي، 1382.
آرين، خديجه، بررسي رابطه دينداري و روان درماني ايرانيان مقيم كانادا، رساله دكتري، تهران، دانشگاه علامه طباطبائي، 1378.
آيزنك، مايكل، هميشه شاد باشيد، ترجمه زهرا چلونگر، تهران، نسل نوانديش، 1378.
جعفري، اصغر؛ جمشيد صدري، و قربان فتحي اقدم، «رابطه بين كارآيي خانواده و دينداري و سلامت روان و مقايسه آن بين دانشجويان دختر و پسر»، تازه ها و پژوهش هاي مشاوره، ج6، ش22، 1386.
علي پور، احمد؛ نوربالا، احمدعلي، «بررسي مقدماتي پايايي و روايي پرسشنامه شادكامي اكسفورد در دانشجويان دانشگاه هاي تهران»، انديشه و رفتار، س5، ش1 و 2 ، 1378.
فتاح زاده، الهام، «مقايسه كيفيت زندگي و عملكرد خانواده در كاركنان خشنود و ناخشنود پالايشگاه شازند اراك»، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه آزاد اسلامي اراك، 1388.
فقيهي؛ خداياري فرد؛ غباري بناب، و شكوهي يكتا، «بررسي الگوي دينداري از منظر قرآن و سنت»، فصلنامه انديشه ديني، شماره 19، 1385.
كنعاني، شبنم، «بررسي اثر بخشي مشاوره گروهي با رويكرد شادماني فوردايس بر افزايش رضايت شغلي معلمان دوره راهنمايي مدارس دولتي منطقه 5 شهر تهران»، پايان نامه كارشناسي ارشد، واحد علوم و تحقيقات تهران، 1385.
گلزاري، م، مقياس عمل به باورهاي ديني، خلاصه مقاله همايش دين و بهداشت روان، 1379.
ميرشاه جعفري، ابراهيم و ديگران، «شادماني و عوامل مؤثر برآن»، تازه هاي علوم شناختي، سال 4، شماره 3، 1381.
Argyle,M, The psychology of happiness, Landon: Rutledge, 2001.
Bridges, L. j, et a, Background for community level work on emotional well- being in adolescence: Reviewing the literature on contributing factors. http:// www. children. org/ files/kemotional. pdf.
chan , christian, s, Rhodes, Jean E, Religiousness and psychological distress of women after Hurricane katrina, University of Massachusetts, Boston, 2008.
Desmond, S. A, et al, Religion, prosocial learning, self control and delinquency, Manuscript submitted for publication, 2008.
Dinere, E, et al, subjective well- being three decades of well- being, psychological Bulletin, 1999.
George, L. Explaining the relationship between religious involvement and health, psychological inquiry, v. 13, 2000.
Kim, y. M& Others, "spirituality and affect: A function of changes in religious affiliation", Journal of family psychology, V. 3.2004.
Koeing ,H. et al, Handbook of religion & Health , Oxford, England: Oxford university press, 2001.
Mccullough, Michael E et al..،Religiousness and the trajectory of self - rating health across adulthood personality and social psychology Bulletin،vol،31،2005
Mccullough, Michael E ،et al . Religion, self - Regulation, and self - control: Associations, Explanation, and implications, psychological Bulletin, v.135, 2009.
McCullough, M. E, et al, Religious involvement and mortality: Ameta- analytic review, Health psychology, v19, 2000.
Miller,W. R, & ,Thoresen, C.E, spirituality and health an emerging research field, American psychologist, v58,2003.
Miller, Alan and Rodney stark , Gender and religiousness: can socialization explanations be saved? American Journal of sociology, v107(6) 2002.
Myers, D. G, The friends and faith of happy people. American psychologist, v55, 2000.
peterson, & Huang, B. The effect of religious- spiritual coping on positive attitudes of adult Muslim refugees kosovo and Bosnia, The international Journal for the psychology of religion, v13, 2003.
seligman, M, Nansookpark, T, peterson, ch, positive psychology progress, American psychologist, v6, 2002.
Smith , B. W, et al, Noah revisited: Rlioious coping by church members and the impact of 1993 Midwest flood , Journal of community psychology, V28.,2000.
smith, T. B, Mccullough, M. E, & poll, J, Religiousness and depression: Evidence for a main affect and the moderation influence of stressful life events, psychological Bulletin, V. 129,2003.
stark, Rodney, physiology and faith: Addressing the universal gender difference in religious commitment. Journal for the scientific study of Religion, v. 41(3)، 2002.
Tarakshwar, N. swank , A. B. & et al , The sanctification of nature and theological conservatism. A study of opposing religious correlates of environmentalism, Review of Religious Research, V. 42, 2001.
Wallis, claudia, the new science of happiness. Time Magazine , los Angeles, 2004.
Walter, Tony and Grace Davie,The religiosity of women in the modern west, British journalof sociology v49. 1998.
منبع: نشريه روان شناسي و دين شماره 11